درباره‌‌ی پسری که دروغ می‌گفت

اد کليتون عاشق دروغ‌گفتن نيست، فقط دلش نمي‌خواهد حقايقي را که مايه‌ خجالت است به زبان بياورد. اد کليتون دروغ‌گوست، اما هميشه که اين‌طور نبوده، اين دروغ‌ها از وقتي شروع شدند که پدرش به زندان افتاد. حالا قبل از اين‌که بتواند حرف‌هايش را مزه‌مزه کند، چرخ‌دنده‌هاي مغزش داستان‌هايي مي‌بافند که حتي به عقل جن هم نمي‌رسد. وقتي که برادر کوچولوي اد گم مي‌شود، اوضاع بدتر هم مي‌شود. هيچ‌کس حرف اد دروغ‌گو را که مي‌گويد چيزي از گم‌شدن برادرش به ياد نمي‌آورد، باور نمي‌کند؛ نه مادرش، نه دوستانشان و نه حتي پليس‌. اما اين اولين باري است که اد پس از مدت‌ها حقيقت را مي‌گويد. او تصميم مي‌گيرد خودش دست به کشف حقيقت بزند و از داستان گم‌شدن برادرش سر دربياورد. اکنون کشف حقيقت از پشت تمام دروغ‌ها، بر عهده‌ يک دروغ‌گوي تمام‌عيار است. اما خب چه کسي حرف يک دروغ‌گو را باور مي‌کند؟

آخرین محصولات مشاهده شده