درباره‌‌ی پس از جهان لرزه 2 (کتاب آخر)

پنج سال قبل با يك جهان‌­لرزه­‌ي بزرگ، كره‌­ي زمين از هر نوع تكنولوژي مانند، اينترنت و موبايل و... خالي شده است. ايفي كه در جريان جهان‌لرزه مادرش اورليا را گم كرده، با پدر خودخواه و نامهربان و نامادري بي‌عاطفه‌اي زندگي مي‌كند كه فقط به رژيم و ورزش كردن و دختر كوچك‌ترش اهميت مي‌دهد. ايفي به مدرسه‌ي مخصوص كودكان مشكل‌دار، بااستعداد و با انرژي جادويي فرستاده مي­‌شود و در آن مدرسه با چهار دانش‌آموز با قدرت‌هاي جادويي ديگر آشنا مي‌شود. ايفي با خواندن يكي از كتاب‌هاي جادويي به نام اژدهاي سبز كه پدربزرگش گرفين به او هديه داده، به همراه اين چهار نفروارد سرزمين جادو مي‌شوند و طي ماجراجويي‌هاي بسيار با ديبري‌ها مبارزه مي­كنند. ايفي در سرزمين جادو، افرادي از اتحاديه‌ي جادوگرانِ خوب را مي‌بيند كه به او مي‌گويند بايد به دنياي واقعي برگردد و كتاب‌ اژدهاي سبز را نابود كند تا خودش آخرين خواننده‌ي كتاب باشد و بتواند تمام انرژي جادويي كتاب را از آنِ خود كند. ... كازمو گفت:«ديگه جلوتر نرو.» «ولي...» «زندگي‌ت در خطره. تكون نخور. غير از جايي كه همين الان اونجا هستي به چيز ديگه‌اي فكر نكن. توي ذهنت نگه‌اش دار. اگه نتوني تو ذهنت نگه‌ش داري، ممكنه تو رو از دست بديم. خوب تمركز كن.» ايفي خيلي ترسيد. مگر چه‌كار كرده بود؟

آخرین محصولات مشاهده شده