درباره‌‌ی چهره پنهان عشق

عقربه‌هاي ساعت روي دوازده مماس مي‌شوند، سگي پارس مي‌كند، تلفن زنگ مي‌خورد و پارسا سپهري گوشي را برمي‌دارد. زن‌ آن‌سوي خط گلايه مي‌كند كه چرا او مهماني شب قبل را زود ترك كرده است. چهره پنهان عشق روايت يك خلسه است، به درازاي يك شبانه‌روز در خانه‌اي درندشت. با هر بار زنگ خوردن تلفن گويي خلسه مي‌شكند، داستان ورق مي‌خورد و نور صحنه بر بازيگراني تازه مي‌تابد....

آخرین محصولات مشاهده شده