اگر مجبور شويد کفش يک نفر ديگر را به پا کنيد، چه کسي خواهد بود؟ نيشا کنتور در رفاه کامل زندگي مي‌کند تا زماني که همسرش او را طلاق مي‌دهد و دست خالي رهايش مي‌کند. اما نيشا مصمم است زندگي پر زرق و برق خود را حفظ کند، و اين در حالي‌ست که او حتي کفش‌هايش را هم در اختيار ندارد... سم کمپ که زندگي‌اش در وضعيت بسيار اسف‌باري قرار دارد، به اشتباه ساک ورزشي نيشا را برمي‌دارد، اما سم وقت فکر کردن به يک ساک ورزشي را ندارد. او در تکاپوست تا خود و خانواده‌اش را سرپا نگه دارد. وقتي کفش قرمز پاشنه‌بلند مارک کريستيان لوبوتن نيشا را مي‌پوشد، از حس اعتماد به نفسي که در خود مي‌بيند درمي‌يابد که چيزي تغيير خواهد کرد، و آن چيز خودش است. کفش‌هاي ديگري رماني است پر از شوخ‌طبعي‌هاي خاص جوجو مويز، شور و تب‌و‌تاب، و قصه‌گويي درخشانش. در اين رمان مي‌بينيم چگونه يک چيز کوچک مي‌تواند همه‌چيز را تغيير دهد.