درباره‌‌ی کنت مونت کریستو 2 (3 جلدی)

آلبر بعد از ديدن كنت به سوي او رفت و گفت: عالي جنابا! اجازه مي‌خواهم آنچه را كه ديشب به شما گفتم امروز تكرار كنم و آن اين است كه من هركز اقدام شب گذشته شما را فراموش نخواهم كرد، زيرا شما ديشب با آمدن به آنجا آزادي و تقريبا جان مرا نجات داديد. كنت خنده‌كنان گفت: همسايه عزيز، شما راجع به خدمت شب گذشته من مبالغه مي‌كنيد، چون خدمتي كه من ديشب به شما كردم فقط در حدود بيست‌هزار فرانك فرانسوي ارزش داشت و اگر من آنجا نمي‌آمدم شما آن مبلغ را مي‌پرداختيد و آزاد مي‌شديد و اين مبلغ قليل آن‌قدر ارزش ندارد كه شما بازگو نماييد و اينك من از شما اجازه مي‌خواهم كه به شما تبريك بگويم، زيرا رفتار شب گذشته شما درخور تحسين بود و خونسردي و شجاعت شما خيلي موثر واقع گرديد.

آخرین محصولات مشاهده شده