دربارهی سونات لال
گلاويز شدم. پيرزن پرزوري بود و مثل مرد جواني قدرت داشت. تفنگ را به زو از دستش گرفتم. كوتاه نميآمد، هلش دادم، تا آمدم از دست يا لباسش بگيرم و نگذارم بيفتد، كلهپا شد و با سر رفت ته دره. بهتم زده بود. دولا شدم بلكه ببينم كجا افتاده. خدا ميداند چقدر استخوان و اسكلت سفيد آدميزاد روي هم افتاده بود و زير نور ماه شب چهارده برق ميزد.
دلپيچه گرفتم و همانجا بالا آوردم. رفتم سياه چادر پيرزن تا لنگه گيوهام را بردارم. گوني آردي بزرگي پر از لنگههاي چپپاي ارسي و گيوه و پوتين سربازي گوشه چادر راست ايستاده بود.
كد كالا | 256604 |
زبان | فارسی |
نویسنده | میترا معینی |
سال چاپ | 1399 |
نوبت چاپ | 110 |
تعداد صفحات | 104 |
قطع | رقعی |
ابعاد | 20.4 * 13.8 * 0.6 |
نوع جلد | شومیز |
وزن | 104 |
تاکنون نظری ثبت نشده است.