درباره‌‌ی رولور و ضیافت پنالتی‌ها (نمایش‌نامه)

رضا: من وقت زيادي داشتم واسه فكر كردن. مهدي بي‌گناه بود و بدبخت كه بختش گره خورد به آخرين تير من. چرا ما رو لو دادي؟ محسن: من اين كارو نكردم. رضا: مهدي ماه‌ها بود كه رو معتضد كار مي‌كرد، اول و آخرشو مي‌دونست. اون اگه قرار بود ما رو گير بندازه، مي‌تونست جاهاي ديگه‌اي اين كارو بكنه. چرا ما رو لو دادي؟ محسن: من اين كارو نكردم. رضا: اون نمي‌تونست ما رو لو بده، نمي‌خواست. من خر زودباور خام تو شدم و شليك كردم. اگه يه ذره فكر مي‌كردم، اون حتي چمدونا رو هم بسته بود كه بريم كلاردشت. اگه قرار بود ما رو لو بده، قبل رسيدن ما در رفته بود نه اين كه حاضر و آماده بشينه منتظر ما. چرا ما رو لو دادي؟

آخرین محصولات مشاهده شده