درباره‌‌ی فرمین (موش کتاب‌خوان ماجراهای 1 شهرنشین غربتی)

اولش كتاب‌ها را بر اساس طعمشان فقط مي‌خوردم؛ خوشحال گاز مي‌زدم و مي‌جويدم. اما خيلي زود شروع كردم به پراكنده خواندن دور و بر لبه‌هاي غذاهايم. و با گذشت زمان، بيشتر خواندم و كم‌تر جويدم، تا اين‌كه در نهايت كمابيش تمام ساعت‌هاي بيداري‌ام را صرف خواندن مي‌كردم و فقط حاشيه‌ها را مي‌جويدم.

آخرین محصولات مشاهده شده