درباره‌‌ی ملکه سایه‌ها 1 (سریر شیشه‌ای 4)

چيزي درون تاريكي منتظر بود. موجودي باستاني و بي‌رحم در سايه‌ها مي‌خراميد و ذهنش را زير تازيانه گرفته بود. موجودي كه به جهان او تعلق نداشت و به اين دنيا آورده شده بود تا وجودش را با سرماي باستاني خود پر كند. در اطراف ذهنش هنوز حصاري وجود داشت كه به موجود اجازه ورود نمي‌داد، اما هر بار كه او به حصار نزديك مي‌شد يا قدرتش را بر آن مي‌آزمود، حصار ضعيف‌تر مي‌شد.

آخرین محصولات مشاهده شده